سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نزدیکترین مردم به پیامبران ، داناترین آنان است بدانچه آورده‏اند . [ سپس برخواند : ] « همانا نزدیکترین مردم به ابراهیم آنانند که پیرو او گردیدند و این پیامبر و کسانى که گرویدند . » [ سپس فرمود : ] دوست محمد ( ص ) کسى است که خدا را اطاعت کند هرچند نسبش به محمد ( ص ) نرسد ، و دشمن محمد ( ص ) کسى است که خدا را نافرمانى کند هرچند خویشاوند نزدیک محمد ( ص ) بود . [نهج البلاغه]
مدرس( آقای شهید )

شهید مدرس درگفتگو با حجه الاسلام و المسلمین عبدالمجید معادیخواه

حجه الاسلام و المسلمین عبدالمجید معادیخواه را عموماً در سالگرد ترور شهید مطهری و دادگاه ها و بازجویی های گروه فرقان یاد می کنیم اما او پس از آن دادگاه به جز دوره کوتاه وزارت فرهنگ و ارشاد وقت خود در بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی صرف تحقیق در تاریخ معاصر ایران کرده است بنیادی که خود به شوخی می گوید همیشه نیمه تعطیل بود و حالا به خاطر پروژه های نیمه کاره و بزرگ پژوهشی که حمایت مالی نمی شوند شبه تعطیل شده است؛ پروژه های مهمی نظیر انعکاس اخبار دویست سال تاریخ معاصر ایران در روزنامه تایمز لندن.
 

از جهات مختلف شخصیت مرحوم مدرس شخصیت برجسته ای است یکی از ویژگی هایی که در او دیده می شود این است که در همه تصمیم ها نگاهش متمرکز به منافع ملی است به هیچ وجه مسائل عاطفی و عقیدتی را در تصمیماتش دخالت نمی دهد. مدرس، فقاهت را در مجلس نمایندگی می کند یعنی در واقع قبل از اینکه مدرس وکیل و نماینده مردم در مجلس باشد به عنوان پنج مجتهد طراز اولی که نجف باید معرفی می کرده وارد مجلس می شود.  مراجع باید بیست مجتهد را برحسب قانون اساسی مشروطه به مجلس معرفی می کردند و مجلس از این 20 نفر پنج نفر را انتخاب می کرد. به قدری شخصیت مدرس برجسته است که اصلا اسمی از بقیه نیست؛ گویی یک نفر مرجعیت و فقاهت را در مجلس نمایندگی می کند و او مدرس است. حتماً این مجتهدین پنج نفر بوده اند اما به قدری مرحوم مدرس تفاوت دارد که بقیه گم شده اند و رنگ باخته اند. کاملاً مورد اعتماد همه مراجع بوده و در بسیاری از موارد هم گره گشا. ما الان گاهی می بینیم که بر سر یک سری مسائل جزیی در مملکت هیاهو درست می شود در حالی که در دوره مشروطه یک اتفاق بزرگی به عنوان تصویب قانون مدنی در کشور افتاده است؛ براساس این مصوبه ملاک عمل در دادگاه های کشور مجموعه ای از قوانین شد که با قانون شرع تفاوت داشت بسیاری از مواد آن عرفی است؛ یک فقیه که همه مراجع به او اعتماد دارند چه طور این را امضا کرده است؟ این کار خیلی بزرگی است، ما امروز کسی را نداریم که یک چنین کار بزرگی بکند. تجربه سی ساله جمهوری اسلامی به ما نشان داد که چقدر از ناحیه احکامی نظیر سنگسار و ... خسارت به بار آمد؛ به واسطه اعمالی که به اسم اسلام انجام شد و همه هم به عنوان اسلام هیاهو می کردند و هنوز می کنند.در حالی که یک فقیه برجسته ای مثل مرحوم مدرس منطقی دارد درامضای قوانین مدنی که می گوید بعضی از قوانین اسلام هست که اگر فرض کنیم این قوانین ثابت است وتغییر نکرده هر دادگاهی نمی تواند چنین حکمی را صادر کند وقتی ما دادگاه هایی داریم که افراد کم سواد، کم اطلاع و آسیب پذیر در آنها سمت قاضی دارند نمی توان به اینها اجازه داد دست کسی را قطع کنند، باید یک فردی در سطح خیلی بالا باشد تا بتواند چنین احکامی صادر کند. مرحوم مدرس با این منطق که دادگاه های ما که چنین شرایطی ندارند تا بتوانیم چنین اختیاراتی بدهیم وهمین قوانین مدنی برای جامعه مفید است این مصوبه را امضا می کند. الان ما با تجربه هایی که در کشور داریم آرزو می کنیم که ای کاش همان قوانین مدنی باشد و در واقع با بودن مدرس هرگز مجلس به لحاظ تضاد شرع و عرف به بن بست نمی رسید و این گره ها را ایشان باز می کرد و در همه زمینه ها همین طور نگاه می کرد یعنی به قول امروزی ها یک شخصیت پراگماتیک و عمل گرا و واقع بین که به هیچ وجه به این تنگ نظری های رایج به اسم شریعت میدان نمی دهد؛ تنگ نظری هایی که بعد متاسفانه چه بد نامی هایی برای اسلام به وجود می آرود. اصلا چنین چیزهایی در شخصیتش نمی بینیم؛ تمام حساسیت هایش یک سری حساسیت های از نگاه بالاست و در کانون همه این حساسیت ها منافع ملی کشور است.
 کارنامه مرحوم مدرس در آن شرایط بحرانی جنگ جهانی اول و بعد تغییر سلطنت در همه زمینه ها و هم در کارکردن با اشخاص مختلف روشن و بارز است. برجسته ترین ویژگی های شخصیت مدرس مبارزه اش با استعمار بود و مخالفت ایشان با قرار داد 1919 وثوق الدوله در آن دوران روشن است کسی با این خصوصیات در یک مقطع دیگر یکی از طرفدارهای پرو پا قرص وثوق الدوله است و می گوید اگر این فرد تقویت نشود خطر دیکتاتوری رضاخان وجود دارد. درتمام فراز و فرودهای این دوره که مدرس فعال است و یک وقت توانسته اکثریت مجلس را با خود همراه کند و یک وقت دیگر تنهای تنها شده واقلیت حساب می شده در تمام این ها قامت استوار شخصیت وی را می بینیم و نوع عملکردش به گونه ای است که حریف غیر از کشتن او راهی پیدا نکرد. رضاخان خیلی تلاش کرد که به گونه ای مدرس را با خود همراه کند با وجود آن که افرادی مثل فروغی و داور را توانست راضی بکند اما مدرس را نتوانست جذب بکند. آن چه امروز از شخصیت مدرس می تواند برای ما جالب باشد همان نگاهی است که در آن مقطع مرحوم مدرس داشته است. او را مثل یک سیاستمدار عرفی می بینیم گویی که اصلا دغدغه ای به نام اسلام ندارد اینجور که امروز عده ای دغدغه اسلام دارند درحالی که او بیشتر از همه دغدغه اسلام را داشته است.
اگر همین نکته نقطه عزیمت سئوال بعدیمان باشد چگونه است که بینامتنیت یا الگوی حضرت امام که نماد اسلام سیاسی در تاریخ معاصر ماست مرحوم مدرس باشد؟ یا نقطه تمایز این دو شخصیت چه خواهد بود؟امام در دوره ای که مبارزه را رهبری می کرد تحت تاثیر مدرس بود اما وقتی که نوبت به اداره جمهوری اسلامی رسید به نظر می رسد ما از گذشته چندان تجربه ای نداشتیم یعنی مدرس در دوره مبارزه است که درخشیده اما بعد از این که مشروطه به ثمر رسیده و قرار شد جامعه با این سیستم اداره شود توسط یک دیکتاتور مصادره شد و همه انرژی و نیروی مدرس صرف درگیری و ایستادن مقابل رضاخان شده است. نوبت نرسید به آن که مدرس خودش را در مدیریت یک جامعه به نمایش بگذارد. به طور کلی ما در مبارزه تجربه های خوبی داشتیم اما این که جامعه اسلامی را اداره کنیم باید از صفر شروع می کردیم و با شیوه آزمون و خطا پیش می رفتیم و لذا این قسمت را امام در تاریخ معاصر الگویی نداشته است. امام به لحاظ سیاسی مثل دو متن است یکی زمانی که مشغول مبارزه با رژیمی فاسد است و این حریف را از پای در می آورد و متن دومی هست که حالا نظامی به عنوان اسلام می خواهد عملی بشود. اینجا در واقع ما کم آوردیم علتش هم این است که همه نیرو صرف پیامدهای آن کار اول شد و در واقع بعد از سقوط رژیم شاه در افتادن با زورمداران جهانی پیش آمد و گویی مجالی پیدا نشد که بنشینیم و ببینیم که یک نظام اسلامی باید چگونه باشد و در این قسمت کار افتاد دست کسانی که متاسفانه شاید با ویژگی های امام یا بیگانه و یا در مرزبیگانگی بودند. نگاه هایی از جنس نگاه مرحوم مدرس را ما در اداره جامعه نمی بینیم که به عنوان مثل دریک جامعه ای مثل ایران با یک دستگاه قضایی پر از کاستی نمی شود اختیارات وسیع به قاضی هایی بعضا کم سواد داد. متنها آن تب و تاب اسلام خواهی به اضافه یک هیاهوهای بدی که شکل گرفت جامعه را پر از مسائل عاطفی کرد که متاسفانه امروز ما تاوان آن را پس می دهیم. در هر حال در مرحله اول کار بزرگی صورت گرفت که یک مبارزه در تاریخ معاصر ایران بالاخره به صورت یک پروژه ناتمام بایگانی نشد چون ما تاریخ معاصرمان را که بررسی کنیم همه اش پروژه های نا تمام است حتی مشروطه. الان نسبت به مشروطه با انگیزه های مختلف بزرگ نمایی می شود و بی اطلاعی از تاریخ خیلی مضراست. در صدمین سالگرد مشروطیت بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی دو متن مهم را منتشر کرد که بسیار نیز برای ایجاد سئوال در ذهن نخبگان جامعه مهم بود. یکی اعتبار نامه های مجلس دوم است که در واقع اولین مجلس محسوب می شود چون مجلس اول قبل از استبداد صغیر صنفی بود واشکالات متعددی داشت انتخاباتش هم شباهت به آن چه که ما از انتخابات در ذهنمان هست نداشت. در واقع تجربه اول بعد از استبداد صغیر و مجلس دوم است. ما اعتبار نامه های نمایندگان این مجلس را منتشر کردیم . اولین سند به همان ترتیبی که در مجلس بوده اعتبار نامه نماینده ای از تهران است که با 170 رای انتخاب شده است. این چه شباهتی دارد به آن چه از پیروزی مشروطه در ذهن ماست؟ چون ما احساس می کنیم که همه مردم آمده اند به صحنه و یک حرکت مردمی رژیمی استبدادی را ساقط کرده است. اگر این طور هست پس چرا فردی با 170 رای وارد مجلس شده است. بیشترین رای دوهزار تا بود. همه متغییرها را در نظر بگیریم جمعیت تهران کم بود زن ها حق رای نداشتند سن رای از سن فعلی بالاتر بود بیسوادی مردم را هم در نظر بگیریم اما در تحصن سفارت شما می بینید که 20 هزار نفر متحصن می شوند. سئوال هایی اینگونه سئوال های جدی هست. در دوره ما متاسفانه معرکه گیری در همه زمینه ها رایج است و حاضر نیستند کار تحقیقی جدی انجام دهند واین بی سوادی تاریخی خیلی به ما لطمه زده و می زند. در هر صورت آن چه که ما میتوانیم به عنوان کارنامه حضرت امام روی آن تکیه بکنیم همان مرحله مبارزه است که بالاخره آن حرکت اولین حرکت بود که از یک طرف برآیند همه نهضت های پیشین است واز سوی دیگر به پیروزی رسید و در مقابل زورمداران تاریخ هم قد علم کرد تا اینجا خوب بود اما مرحله بعدی که مرحله تمدن سازی است که می بایست دراین مرحله همه دست به دست هم می دادند تا بتوانند تا یک نقشه راهی ارائه کنند متاسفانه از روز اول همه به جان هم افتادند.
یکی دیگر از ایراداتی که برخی نسبت به مرحوم مدرس وارد می کنند بحث مخالفت ایشان با جمهوری  است که می تواند یک تفاوت ایشان با حضرت امام نیز باشد چه عاملی موجب آن شد که مرحوم مدرس در آن برهه با ایده جمهوری به مخالفت برخیزد؟

من تمامی موضوعات این چنین را جزو بایسته های پژوهش در تاریخ معاصر ایران می دانم که در مورد آنها تحقیق نشده است. در همین مسئله من تئوری دارم که با فرضیه های دیگر تعارض دارد. من معتقدم اساساً خود رضا شاه به دنبال جمهوری نبود بلکه تنها رفقا و هم پیمانان روشنفکر خود را فریب داد. تصور عمومی بر این است که رضا خان به دنبال جمهوری بود و می خواست انتخاباتی برگزار کند و خودش رئیس جمهور بشود و دیگران آمدند و او را شکست دادند ولی واقعیتش این است که این خواسته آن مجموعه روشنفکرانی بود که فریب رضاخان را خورده بودند امثال داور و فروغی و تیمور تاش. در واقع رضاخان بولدزر مجموعه گردن کلفتی از روشنفکران ایرانی بود که دور قزاقی جمع شده بودند که هیچ سنخیتی با آنان نداشت ولی به هر حال آنان احساس می کردند که به یک بولدوزری احتیاج دارند تا یک سری گردنه های سختی را طی کند؛ و رضاخان نیز به اینها پیمان داده بود که تک روی نکند اما بعدها رضاخان که افق های روشنی را مقابل خودش دید هوس های دیگری کرد و خودش را از شر دوستان سابق رها کرد.
در زمینه جمهوری نیز یک شعاری را زودتر از موعدش و زمانی که باید مطرح می شد مطرح کرد و خودش هم بلافاصله آن را جمع کرد در حقیقت یک دعوایی مصنوعی درست کرد. شخصیت بزرگی مثل مرحوم مدرس و برخی دیگر از روشنفکران نیز قضیه را درست متوجه نشدند و فکر کردند که رضاخان واقعا به دنبال جمهوری است تا خودش به قدرت برسد اما در واقع رضاخان این ایده را مطرح کرد تا سوخت برود تا بتواند مرحله بعدی را آغاز کند. رضاخان خیلی باعجله به قم رفت. مراجع نجف هم آن موقع از طرف انگلیسی ها به قم تبعید شده بودند در بیت مرحوم آقای بروجردی که آن موقع بیرونی بیت شیخ عبدالکریم حائری بود در حضور مرحوم نائینی و احتمالا آقا سید ابوالحسن اصفهانی و این بزرگان حرف هایی زد و گفت که دنبال جمهوری نیست و قول و قرارهایی گذاشت و برگشت به تهران و گفت جمهوری منتفی است. هیچ کس نفهید اصلاً این غوغای جمهوری خواهی چه بود؟ معمولاً این را جزو موفقیت های مدرس و شکستی که مدرس به رضاشاه داده است به حساب می آورند شاید هم این طور بود اما بخش های مبهم در این قضیه زیاد است؛ در هر صورت آن جمهوری که توسط رضاشاه مطرح شد در واقع اولین قدم برای آن فاجعه ای بود که مدرس از آن می ترسید. برای مدرس روشن بود که این انگلیسها هستند که می خواهند رضاشاه را مسلط کنند و از ضعف قاجاریه استفاده و مشروطه را مصادره کنند. مدس به هر شکلی می خواست جلوی این فاجعه را بگیرد؛ پرده اول جمهوریت بود اما پرده های بعدی در راه بود.
در شرایط امروزی جامعه اگر بخواهیم مرحوم مدرس را الگوی یک نماینده مجلس بدانیم مجلس و نماینده آن چه ویژگی باید داشته باشد؟ متاسفانه ورود به این بحث سخت است چون وضع امروز ما وضعی نیست که بتوان آرزوی بودن کسی مثل مدرس را در مجلس کرد، خیلی تنزل کرده ایم. این گونه بحث ها نیز باید در گفتگوهای مشارکتی انجام بشود و جریان های مختلف در آن حضور داشته باشند و خود حکومت هم در آن مشارکت داشته باشد. اینگونه بحث ها مقدمه ای می خواهد و آن مقدمه این است که بپذیریم وضع خوبی نداریم این را الان همه می گویند اما حاضر نیستند لوازم آن را بپذیرند وقتی هم به زبان می آورند فرافکنی می کنند که تقصیر با دیگری است. چون وقتی گفته بشود که ما به جای خوبی نرسیدیم خواهند گفت این نا امید کردن مردم و هم سو شدن با صداهای بیگانه و از این حرفهاست، بنابراین وقتی می شود این حرفها را زد که گفت گو پذیرفته شود. اگر کسی مصاحبه های مختلف را جمع کند از آن ها یک اجماع مرکب بیرون می آید. همه به وضع موجود انتقاد می کنند شاید تند ترین انتقادها را خود آقای احمدی نژاد کرده و می کند اما می گوید این مربوط به گذشته است و من می خواهم این را درست کنم، چگونه؟ همه کشور را بدهید به من تا درست کنم! یک شعر و قافیه اینگونه درست می شود که آدم در قافیه اش می ماند.
اگر کسی بیاید و بگوید که به هر حال ما در همه زمینه ها تنزل کرده ایم همه صدایشان در می آید که تو حرف بیگانه ها را می زنی و مردم را مایوس می کنی و انقلاب را زیر سئوال بردی. به همین علت باید اول یک حرکتی برای جا انداختن یک حرف انجام بشود و آن این است که نمی خواهیم مقصر را معین بکنیم بلکه ببینیم این وضعی که داریم قابل قبول است یا نه؟ اگر پذیرفتیم که این وضع قابل قبول نیست آن وقت بپذیریم که برای برون رفت از این وضع یک مرحله گفت گو را تجربه کنیم. اجازه بدهیم این گفتگو انجام شود خود حکومت هم مشارکت کند و ببینیم که کجای کار اشکال دارد.
یکی از عجایب عصر اصلاحات علوی تاکید هایی است که علی بن ابیطالب به تعبیر امروزی روی حقوق شهروندی دارد و این که مردم آگاه بشوند؛ اصل این مسئله که به مردم بگویی این شما هستید که باید خلیفه تعیین کنید این بیعت شماست که تعیین کننده است. اگر شما بیعت نکنید حکومت مشروعیت ندارد؛ امیر المومنین اصرار خاصی روی این مسئله دارند. حتی آن روز که مردم هجوم آوردند تا او را انتخاب کنند اصرار داشت که به مردم بگوید فکر کنید آن نخبگانی که دیروز جمع شدند و این تصمیم را گرفتند کار تمام است اگر شما بیعت نکنید هیچ چیز تمام نیست و این را در طول زندگیش به صورت عجیبی تکرار می کرده است تا مردم آگاه شوند که حقوقی دارند و فقط حاکم نیست که حق دارد و حقوق دو طرفه است. یکی از روشن ترین گفتارها در این زمینه در جنگ صفین است، عجیب است چرا که محیط جنگ جای این حرفها نیست ولی امیر المومنین خطبه عجیبی دارند و این خطبه پی افزودی دارد؛ یعنی بعد از خطبه کسی بلند شده و تعریف و تمجیدی از امیرالمومنین کرده که ایشان از آن بوی تملق شنیده و به آن شخص پرخاش کرده تا باب ادبیات تملق را ببندد و یک خطبه مفصل تر از خطبه قبل در رد تملق و ادبیات تملق به یادگار گذاشته است.
علی ابن ابیطالب در این خطبه تصویری ارائه می کند از جامعه ای که با قانون اداره شود. اساس حرف این است که حق همیشه دو طرفه است حتی حق خدا؛ امیر المومنین می گوید اگر بنا بود یک استثنا در این زمینه باشد خدا بود ولی خدا خودش نخواسته این استثنا باشد تا باب استثناها باز نشود. در بین این حقوق دو طرفه آن فصل بسیار عظیم و مهم فصل سیاسی است و حقوقی که شهریاران و شهروندان بر هم دارند. جامعه ای که بخواهد با این نگاه اداره شود می شود جامعه مدنی. بعضی ها سخت شان است این حرفها را قبول کنند مخصوصاً با تجربه هایی که داریم ولی من می پرسم با این دید اگر بخواهد جامعه ای تشکیل شود نامش را غیر از جامعه مدنی چه می توان گذاشت؟ این مردم و حکومت حق برابری دارند و حکومت همان قدر می تواند از مردم تمنای تسلیم بودن در مقابل قانون را داشته باشد که خودش تابع قانون است. امیرالمومنین می گوید اگر جامعه ای اینگونه اداره شود می شود بهشت. اما می گوید این بار سنگین را غیر از دوش مردم نمی تواند ببرد حتی اگر یک نفر را استثنا کنید به اندازه همان یک نفر این بار زمین می ماند. من احساس می کنم هنوز ما این حرف را قبول نکرده ایم. همه برای دیگران نسخه می پیچند در حالی که با این پیچیدگی که وضع ما پیدا کرده و کلاف سر درگمی که بر آیند همه اشکالهایی بوده که ما داشتیم و مضاعف شده است این کلاف سردرگم باید با یک مشارکت عقلانی همه صاحبنظران و نخبگان باز بشود واولین قدمش این است که بپذیریم کارمان اشکال دارد و مرحله دوم تجربه گفت وگو است. ما تا امروز گفت و گو را تجربه نکرده ایم؛ تاریخ مطبوعات ایران را کسی نگاه بکند یا در اختناق است یا در هیاهو؛ هیاهویی که توجیه می کند اختناق را. اگر چنین گفت و گویی آغاز شود آن وقت جای این بحث هاست که ببینیم وضع مجلس و دولت و شعارهایی که داده ایم وخیلی حرفهای دیگر چگونه است و چگونه باید باشد؟
یک حرف خیلی بلند باز در ادبیات عصر اصلاحات علوی هست که کسی که ذاتاً ذلیل و ذلت پذیراست نمی تواند حق طب باشد کسی می تواند در مقابل هیولای باطل بایستد که از درون پوک نباشد وقتی افرادی را راحت می شود خرید و راحت رشوه داد دیگر بحث امثال مدرس را نمی تواند داشت. یک حرام خواری در جامعه ما فراگیر شده و این لقمه های حرام دیگر نمی گذارد ما مدرس داشته باشیم

معادیخواه در این مصاحبه نگاهی محققانه به موضوع شهید مدرس و رابطه او با امام خمینی دارد و به دور از توصیفات صرف و آمیخته با شعار سعی می کند شمایی روشن از این شخصیت معاصر ارائه دهد. او همین رویکرد دوری از شعار را در پاسخ به پرسش نهایی درباره شرایط کنونی جامعه مان نیز داشت؛ پاسخ او روشن بود: "بپذیریم که وضعیت فعلی مان مطلوب نیست و بعد برای برون رفت یک دوره گفتگو را تجربه کنیم". در ادامه این مصاحبه را که در دفتر بنیاد انقلاب اسلامی صورت گرفت می خوانید:در میان شخصیت های تاریخ معاصر شهید سید حسن مدرس در اندیشه ها و گفتار حضرت امام (س) برجستگی ویژه ای دارند و امام از ایشان بیش از دیگران به نیکی یاد می کنند علت این توجه ویژه ایشان به شهید مدرس چیست؟
به نظرمن فراتر از جایگاه مرحوم مدرس به عنوان یک نماینده مجلس و شخصیت سیاسی مورد توجه حضرت امام جا دارد در مقدمه یک بحث نظری با نگاه معطوف به روش شناسی تاریخ مطرح شود. یک اصطلاح در این زمینه به عنوان «بینامتنیت» رایج است. وقتی شما به یک متن مراجعه می کنید یکی از پرسش های کلیدی مربوط به این متن این است که این متن تحت تاثیر کدام متن نوشته شده است، آن متنی که متن مورد توجه از آن متاثر شده است به عنوان بینامتنیت مصطلح شده است؛ صرف نظر از مناقشه در اصطلاحات این نکته حرف درستی است. اگر متن را تعمیم بدهیم و شخصیت امام را هم به عنوان یک متن مورد مطالعه قرار بدهیم پرسش کلیدی این است که بینامتنیت امام چه شخصیت های هستند؟ این یک بحث نوینی است و علاوه بر آن بحث مهمی است. شخصیت هر انسان دارای شاکله ای است و این شخصیت خودش یک متن است و می شود تاجایی که این دانش پیش رفته آن را رمزگشایی کرد.
شخصیت های بزرگی مثل امام که ابعاد گوناگونی دارند یک بینامتنیت ندارند یعنی مثلاً اگر امام را کسی با ویژگی های عرفانی ایشان مورد توجه قرار دهد شاید بینامنتیش مرحوم شاه آبادی باشد به لحاظ اخلاقی شاید حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی باشد؛ اگر به لحاظ فقهی نگاه کند ممکن است به مرحوم شیخ عبدالکریم حائری برسد اما به لحاظ سیاسی بینامتنیت ایشان مرحوم مدرس است؛ یعنی شخصیت مدرس برای امام الگو بوده است. اگر از این نگاه به شخصیت امام توجه شود بحث های خوبی قابل طرح است و این که آیا این فرضیه درست هست یا نه؟ در مورد بعد سیاسی حضرت امام تا حدی از سخنان ایشان روشن است که درموارد متعدد نگاه ویژه ای به رفتار مرحوم مدرس دارند و کاملاً معلوم است که از او متاثرند. این امر را هم در مطالبی که از امام منتشر شده می توان دید و هم کسانی که با امام حشر و نشر داشتند می دانند که همیشه در هر زمینه ای که بحث پیش می آمد ایشان بلافاصله یاد مدرس می افتادند. انصافاً خود شخصیت مدرس هم در تاریخ فقاهت، سیاست و تاریخ معاصر ایران متن پررمز و رازی است؛ در او ویژگی های منحصر به فردی دیده می شود از جمله این که همه در تجلیل ازاو اجماع دارند. ملی ها، حتی گروههای چپ و گروههای مذهبی از او به نیکی یاد می کنند. درعصر خودش خیلی مورد احترام بوده و بعد هم این احترام اضافه شده است. عموماً یک انتقادی به مرحوم مدرس داشته اند که افراد دیگر را به حساب نمی آورده اما همین نکته را هم احترام آمیز مطرح می کنند، وقتی نگاه می کنیم می بینیم حقش بوده که این طور رفتار می کرده چون افراد دیگر در حد او نبوده اند. این جالب است که سیاستمداران حرفه ای از یک فرد روحانی و معمم اینگونه با احترام یاد بکنند، نکته عجیبی است و لذا شاید مشکل تر از امام یافتن بینامتنیت خود مدرس باشد چون در تاریخ ما کم کسی را می شناسیم که اینگونه بشود معرفی اش کرد. البته بحث دیگری نیز تحت عنوان متن های "خودرو" هست افرادی که که بدون سابقه و الگویی ظاهر می شوند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمد 89/10/24:: 9:31 صبح     |     () نظر

دکتر محمد رضا خباز

محمدرضا خباز نماینده کاشمر، بردسکن و خلیل آباد از پیشنهادش برای نامگذاری سالروز شهادت آیتالله مدرس به عنوان روز مجلس می‌گوید

محمدرضا خباز" نماینده 54 ساله کاشمر، بردسکن و خلیل‌آباد نماینده پرکاری است؛ چه در داخل صحن و چه در خارج از صحن. تذکرات او در حین رسیدگی در بسیاری از موارد راهگشای روند قانونگذاری است. دکترای علوم سیاسی دارد و رابطه‌اش با خبرنگاران هم خوب است. اگر قول به مصاحبه بدهد امکان بدقولی در حداقل ممکن است. او در بهزیستی نیز تجربه قابل توجهی دارد و همین‌طور در نظام آموزشی کشور. مجموعه این نکات سبب شد تا بهانه‌ای دست دهد برای گفت‌وگو درباره وضعیت مسکن در کشور به ویژه در برنامه پنجم که مجلس در نخستین روزهای آذرماه این بخش را مورد رسیدگی قرار داد

خباز همواره حرف‌ها و نظرات خود را به احادیث و آیات قرآن و همین‌طور ضرب‌المثل‌های فارسی مستند می‌کند. درباره مسکن هم گفت: «جابه‌جا کنعبدُ، جا به جا کنستعین». پرسش ما از او این بود که آیا کیفیت مسکن در برنامه پنجم مورد توجه قرار گرفته است یا خیر. او همزمان با انتشار این ویژه‌نامه در حوزه ‌انتخابیه خود کاشمر حاضر خواهدشد تا به همراه سایر همکارانش به گرامیداشت روز مجلس یعنی سالروز شهادت آیت‌الله مدرس بپردازند. خاطره تغییر روز مجلس از 7 خرداد به 10 آذر نیز به این نماینده برمی‌گردد. خباز در اینباره‌ می‌گوید: وقتی در دوره چهارم مجلس به نمایندگی مردم برگزیده شدم طرحی را تقدیم مجلس کردم که طی آن مناسبت روز مجلس در تقویم ملی کشور از 7 خرداد به 10 آذر یعنی سالروز شهادت آیت‌الله مدرس تغییر می‌یافت و نمایندگان هم با 165 امضا به این طرح قوام بخشیدند و در نهایت با تصویب آن الگوی مدرس برای نمایندگی مجلس پررنگ‌تر شد. با خباز قرار گذاشتیم تا بیشتر درباره الگوی نمایندگی و ویژگی‌های شهید مدرس در این شماره«قدس» صحبت کنیم. گفت‌وگوی وی با روزنامه «قدس» خراسان رضوی، گرچه در روز مجلس به چاپ می‌رسد اما با محور مسکن و کیفیت آن انجام شده و از حوزه انتخابیه این نماینده نیز جویا شده است.

چه اتفاق جدیدی در حوزه انتخابیه شما در جریان است؟

وقتی شما این مطلب را می‌خوانید مراسم گرامیداشت روز مجلس در شهر کاشمر و در مرقد آیت‌الله مدرس برگزار است. بنده افتخار دارم وقتی برای مجلس چهارم برگزیده شدم طرحی را پیشنهاد دادم که روز مجلس از هفتم خرداد هر سال به دهم آذرماه سال یعنی روز شهادت آیت‌الله مدرس تغییر یابد. این طرح با 165 امضا مطرح شد و در نهایت با تصویب مجلس در تقویم ملی کشور روز مجلس سالروز شهادت این الگوی نمایندگی شد. همه ساله در دهم آذرماه گروهی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به ریاست رئیس یا یکی از نواب رئیس مجلس به کاشمر عزیمت می‌کنند و در آنجا ضمن زیارت بارگاه امام هشتم و بازدید از کاشمر با آرمان‌های آیت‌الله مدرس تجدید بیعت می‌کنند. امسال نیز گروهی از نمایندگان که منتخب کمیسیون‌ها هستند به همراه آقای صدر نایب‌رئیس دوم مجلس و رئیس سازمان نظام پزشکی کشور راهی مشهد می‌شوند. صبح روز دهم آذر نیز در مرقد آیت‌الله مدرس حاضر می‌شویم. بنده قرار است پیام رئیس مجلس شورای اسلامی را در این مراسم قرائت کنم. خب بدیهی است مردم نیز همه ساله در این روز استقبال خوبی از گرامیداشت مدرس داشته، حاضر شوند و از گله‌مندی‌ها و گرفتاری‌های خود در امور روزمره بگویند که فرصت خوبی است برای پیگیری امور.

 شما این پیشنهاد را مطرح کردید که گرامیداشت سالروز شهادت آیت‌الله مدرس به روز مجلس تبدیل شود. در مدرس چه دیده‌اید که او را الگوی نمایندگی می‌دانید؟

خداوند متعال در روز قیامت هر قشر و جامعه‌ای را از الگوی آن می‌سنجد. برای ما که زندگی خود را در غیبت امام زمان (عج) گذرانده‌ایم الگوی اصلی امیرمؤمنان علی‌ (ع) است. اما برای هر قشر و گروهی هم میزان‌هایی هست که خداوند مردم عادی را با آنها می‌سنجد. مثلاً شما خبرنگاران الگوی خوبی مثل شهید آوینی دارید که به نظر من با او سنجیده می‌شوید. در مورد نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز میزان و الگوی نمایندگی شهید مدرس است. یعنی بعد از انقلاب هر نماینده‌ای می‌خواست مدرس را الگو قرار دهد برای او کافی بود زیرا مدرس الگوی خوب نمایندگی مجلس است. چون او در دوره خفقان و استبداد رضاخانی وظیفه نمایندگی را به تمام رساند و ما که در نظام جمهوری اسلامی نماینده می‌شویم کارمان ساده‌تر است و کافی است که از او الگو بگیریم. مدرس شخصیت و ویژگی‌ها خاصی داشت که به کار نمایندگان مجلس شورای اسلامی می‌آید. وقتی از او راز و رمز شجاعتش را پرسیدند گفت: من دو ویژگی‌دارم. یکی اینکه چیزی از مال دنیا ندارم و دیگر اینکه طمعی هم به مال دنیا ندارم. به همین دلیل هم مقام معظم رهبری فرمودند که دنیا زیر دندان مدرس مزه نکرده بود و هرکسی مال دنیا زیر دندانش مزه کند بدیهی است که نمی‌تواند مثل مدرس باشد. با این اوصاف مدرس در سر هوای ادای وظیفه و خدمت به خدا داشت و دردل هوای خدمت به خلق و همین برای نمایندگان کافیست که بتوانند وظیفه نمایندگی را به اتمام برسانند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمد 89/9/11:: 10:7 عصر     |     () نظر

 هیات اعزامی از سوی مجلس شورای اسلامی برای گرامیداشت سالگرد شهادت شهید مدرس در مراسم نمادین نواخته شدن زنگ مجلس در دبیرستان نمونه دولتی "امین" شهر کاشمر حضور داشتند.
نایب رییس مجلس شورای اسلامی در این آیین با بیان این که مدرس برای خدا زندگی کرد، اظهار داشت : مدرس از جمله کسانی بود که در دوره رضاخان برای خدا با حکومت ظلم و خفقان به مقابله پرداخت و سر آخر به شهادت رسید.
دکتر "سید شهاب الدین صدر" با اشاره به اینکه مدرس با شجاعت تمام از آرمان ها و اهدافی که به آنها اعتقاد داشت، دفاع می‌کرد، افزود: این شخصیت بزرگ با این خصوصیاتی که دارد می‌تواند الگوی تمام نمایندگان مجلس شورای اسلامی باشد.
وی با تأکید بر اینکه "رفتار شهید مدرس باید سرلوحه کارمان قرار گیرد"،گفت:امیدواریم بتوانیم با اطاعت از رهبری راه شهید مدرس را ادامه دهیم.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمد 89/9/11:: 10:4 عصر     |     () نظر

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدقاسم یعقوبی در مراسم هفتاد و سومین سالگرد شهید مدرس اظهار داشت: شهید مدرس به دلیل این که به جزو از خدا از هیچ‌کس نمی‌ترسید و جزو خدمت به خلق خدا هدفی نداشت به مجتهدی طراز اول زمان خود معروف شد.
امام جمعه کاشمر با تقدیر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی که به حق سالروز شهادت آیت‌الله مدرس را به‌نام روز مجلس نام‌گذاری کردند، افزود: شهید مدرس هنوز هم مانند قبل از انقلاب غریب است چرا که حوزه‌های علمیه از این عالم مجاهد اطلاعات درستی ندارند.
وی با بیان این که مدرس یک مجتهد مسلم و تمامی مواضع سیاسی و اجتماعی او مبتنی بر اصول فقهی و مبانی عمیق و ریشه‌دار اسلامی و فقه اجتهادی بود ابراز داشت: با وجود این که مدرس به‌عنوان یک فقیه برجسته و به‌عنوان نخستین کسی که در حوزه‌های علمیه نهج‌البلاغه را به‌عنوان کتاب درسی مطرح کرد اما هنوز در حوزه‌های علمیه راجع به مبانی اجتهادی آیت‌الله شهید مدرس مطالعه نشده است.
یعقوبی با تاکید بر این که شهید آیت‌الله مدرس الگو و اسوه‌ای مناسب برای مجلس و مجلسیان است، تاکید کرد: نمایندگان مجلس همان‌طور که در برابر تهدید و تطمیع بیگانگان مقاومت می‌کنند باید اهل تواضع و ساده زیستی پیرو ولی فقیه زمان باشند.
وی با تقدیر از حضور تعدادی از نمایندگان مجلس در مراسم بزرگداشت شهید مدرس یادآور شد: بازسازی و فراهم کردن فضای مناسب آرامگاه به همت تولیت آستان قدس رضوی و در راستای لبیک به فرمان امام راحل و رهبر معظم انقلاب به نحو بسیار آبرومندی ساخته شده است.
امام جمعه شهرستان کاشمر با اشاره به اهمیت و نیاز این مجموعه به احداث و ساخت سالن اجتماعات مناسب اظهار داشت: اقدامات اولیه برای ساخت این سالن توسط حداد عادل در مجلس هفتم به خوبی انجام شد اما انتظار مردم از دست اندرکاران این بقعه این است که این سالن سریعا تکمیل و مورد بهره‌برداری قرار گیرد تا مراسم روز مجلس و شهادت شهید مدرس به نحو باشکوه‌تری برگزار شود.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمد 89/9/11:: 10:1 عصر     |     () نظر

سید شهاب الدین صدر

سید شهاب‌الدین صدر ظهر دهم آذرماه که به همراه نمایندگان مردم شهرستان‌های مشهد، سبزوار، تربت حیدریه، تربت‌جام، شوشتر، گچساران و کاشمر برای شرکت در مراسم بزرگداشت هفتاد و سومین سالگرد شهادت آیت‌الله مدرس به کاشمر سفر کرده بود با حضور در دبیرستان پسرانه نمونه دولتی امین کاشمر زنگ مجلس و قانون‌گذاری را به صدا در آوردند.
صدر در این مراسم ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهید آیت‌الله مدرس گفت: مدرس الگویی مناسب و بدون چون و چرا رای نمایندگان مجلس است.
نماینده مردم تهران ابراز امیدواری کرد: نمایندگان مجلس شورای اسلامی با تبعیت از این شهید عرصه دیانت و سایست در مسیر تعالی و پیشرفت جامعه گام بردارند


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمد 89/9/11:: 9:59 عصر     |     () نظر

تاریخ معلم بشریت است و از آن جهت که تجربیات پیشینیان را در اختیار نسل امروز قرار می دهد ، آئینه ای صادق و گویا در برابر حرکت ملتهاست تا با عبرت از گذشته ، راه آینده را هموار گردانند و بیراهه هایی که اسلاف پیموده اند ، مسیرحرکت آنها نگردد و بیهوده نیست که هر ملتی که تاریخ نخواند و نداند مجبور به تکرار آن خواهد شد .

نگاه به گذشته اگر بر مبنای انصاف و به دور از حب و بغض ورزی ها باشد چراغ روشنی بر فراز حرکت و توسعه هر ملتی است و در این میان بررسی تاریخ زندگی و فعالیت انسان هایی که در عصر خویش موجب و ریشه حرکت و بدعت و تکانی در ملت بوده اند ، نمود بیشتری در ملت دارد و چه زیباست برای ملت ما که حرکت بزرگانی که حداقل در صد ساله اخیر منشأ جریانات مختلف بوده اند ، مورد بررسی و کنکاش قرار گیرد.

شهید سید حسن مدرس از جمله کسانی است که در برهه ای از تاریخ ما قدم به عرصه سیاسی و فرهنگی گذاشت که زادگاه بسیاری از تحولات بود . بررسی انقلاب مشروطه و حوادث پس از آن بخصوص دوران استبداد رضا خانی، بدون در نظر گرفتن نقش و تأثیر شخصیت هایی همچون مدرس ، خالی از محتوا خواهد بود ..

از آنجا که در سی و اندی که از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد ، هرساله شاهد برگزاری مراسم یادبود و تجلیل از این شخصیت علمی ، سیاسی ، مذهبی و فرهنگی بوده ایم و کمتر به تحلیل و بررسی نقش او در رویدادهایی که در عصر حیات او اتفاق افتاده است ، پرداخته شده است . به منظور ایجاد روحیه تحقیق و مطالعه در میان علاقمندان بخصوص اندیشمندان حوزه و دانشگاه ، همزمان با هفتاد و چهارمین سالگرد شهادت آن شهید بزرگوار در دهم آدر ماه سال 1390 ، جمعی از جوانان فعال در سازمان مهر اندیشان جوان شهرستان کاشمر با همکاری و همیاری عده ای از فرهنگیان ، اساتید دانشگاه و مسئولان ادارات و نهادهای فرهنگی و سیاسی کاشمر اقدام به برپایی کنگره ای در زمینه آشنایی با ابعاد شخصیتی ، فکری و فعالیت های شهید مدرس می نمایند .

لدا از عموم اندیشمندان ، صاحب نظران و اصحاب قلم و رسانه دعوت می شود درخواست های سخنرانی و مقالات خود را در زمینه ابعاد شخصِتی ، فکری و اقدامات و فعالیت های شهید مدرس در عرصه های سیاسی و فرهنگی را حداکثر تا پایان اردیبهشت ماه 1390 به دبیر خانه دائم این کنگره واقع در شهرستان کاشمر خیابان 15 خرداد سازمان مهر اندیشان جوان ارسال نمایند .

تلفن دبیرخانه 8249322 – 0532   


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمد 89/8/22:: 10:38 عصر     |     () نظر

13 آبان روز دانش آموز و روز ملی مبارزه با استکبار

دانش آموزان کاشمر با راهپیمایی و تجمع در محل آرامگاه شهید مدرس

شکوه 13 آبان را پاس می‌دارند

در تاریخ انقلاب اسلامی برگی زرین و مقطعی حساس و مناسبتی پرخاطره است، بخصوص آنکه چهارده سال بعداز تبعید حضرت امام (ره) در همین روز (13 آبان 1357) فرزندان امام و صدها دانش آموز و دانشجو در مقابل دانشگاه تهران و خیابان های اطراف با شعار "درود بر خمینی" و "مرگ بر شاه" پایه های حکومت را به لرزه در آوردند و با گلوله های مأموران شاه به خاک و خون غلتیدند.

صبح روز 13 آبان 1357 ه.ش دانش آموزان در حالی که مدارس را تعطیل کرده بودند روبه سوی دانشگاه نهادند تا بار دیگر پیوندشان را با رهبر بت شکن خویش به جهان اعلام نمایند.

ساعت یازده صبح مأموران ابتدا چند گلوله گاز اشک آور در میان دانش آموزان و دانشجویان پرتاب کردند. اجتماع کنندگان در حالی که به سختی نفس می کشیدند، صدای خود را رساتر کردند و با فریاد دشمن شکن "الله اکبر" لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه افکندند. در این هنگام تیراندازی آغاز شد و لاله های انقلاب یکی پس از دیگری در خون غلتیدند جوانان با فریاد الله اکبر و با شعارهای مرگ بر امریکا و مرگ بر شاه به شهادت رسیدند و انقلاب خونین اسلامیشان را تداوم بخشیدند و دشمنان اسلام را بیش از پیش به رسوایی و شکست کشاندند. در این واقعه 56 تن شهید و صدها نفر مجروح شدند. یکی از شاهدان عینی می گوید:

"شنبه 13 آبان سال 1357 ساعت 11 صبح، بیش از هفت هزار دانش آموز و دانشجو و دیگر طبقات مردم در محوطه دانشگاه تهران گرد آمده و عده ای سرگرم تماشای نمایشگاه عکس بودند و گروهی به سخنرانی گوش می کردند که ناگهان یک کپسول گاز اشک آور در هوا چرخید و روی زمین دانشگاه فرود آمد. عده ای سراسیمه به سوی در ورودی دانشگاه دویدند، ولی در همین موقع صدای تیراندازی بلند شد. سربازان از پشت میله های دانشگاه به سوی مردم شلیک کردند. هنوز فریادهای "نترسید تیراندازی هوایی است" بلند بود که دانشجویی به زمین غلتید، از این لحظه به بعد دانشگاه و خیابان های اطراف آن مبدل به صحنه جنگ و گریز شد. دانشجویان و دانش آموزان قصد داشتند آن روز به سوی منزل مرحوم آیت الله طالقانی راه پیمایی کنند. درست هنگامیکه عزم خروج از دانشگاه کردند با تیراندازی نیروها مواجه شدند و به دنبال آن دانشگاه صحنه برخوردهای خونین شد. مجروحان توسط دانشجویان به بیمارستان منتقل شدند."

در همان ساعات اولیه نیروهای ضربت وارد دانشگاه شدند و دانشجویان و دانش آموزان برای مقابله با این حمله آتش افروختند و به دنبال آن مأموران پس از چند متر پیشروی در دانشگاه آنجا را ترک کردند.

با شدت گرفتن تظاهرات، مأموران حکومت نظامی خیابان های اطراف دانشگاه و قسمتی از خیابان انقلاب را بستند و دانشجویان و دانش آموزان در خیابانهای اطراف پراکنده شدند. تظاهر کنندگان در چند نقطه خیابانهای جمهوری اسلامی و ولی عصر (عج) و خیابان های منشعب از آن آتش افروختند و با دادن شعار الله اکبر و لا اله الا الله خود را از حملات ددمنشانه مأموران نجات می دادند.

ساعت دو بعداز ظهر مجدداً سربازان حکومت نظامی بر روی دانشجویان و دانش آموزان که در داخل دانشگاه بودند، تیراندازی کردند که در همان لحظات اول عده ای از دانشجویان به زمین افتادند و در خون غلتیدند. دانشجویان و دانش آموزان با پلاکاردهایی که در آن شمار کشته شدگان دانشگاه را نوشته بودند با دادن شعار الله اکبر خمینی رهبر به راه پیمایی پرداختند. جنگ و گریز مأموران نظامی با دانشجویان و دانش آموزان تا پاسی از شب ادامه داشت ..."

امام خمینی (ره) در پیامی که به همین مناسبت از پاریس برای امت قهرمان ایران فرستادند، فرمودند:

"عزیزان من صبور باشید که پیروزی نهایی نزدیک است و خدا با صابران است. ایران امروز جایگاه آزادگان است... من از این راه دور چشم امید به شما دوخته ام... صدای آزادیخواهی و استقلال طلبی شما را به گوش جهانیان می رسانم".

از آن تاریخ به بعد، سیزدهم آبان ماه با عنوان روز دانش آموز، به عنوان حماسه خونین لاله های انقلاب در جریان نهضت اسلامی گرامی داشته میشود.

شکوه سیزدهم آبان را پاس می داریم زیرا مردانگی و فتوت ایثار و از خود گذشتگی و دشمن ستیزی با سران کفر را مقدس می دانیم. یاد همه شهیدان این روزهای بزرگ گرامی باد و خاطره سیزده آبان همیشه در جانها جاودان باد.

سیزدهم آبان روزی است که جوانه های سبز ایمان رویید و دانش آموزان مسلمان به نشانه اعتراض به حکومت، در دانشگاه تهران اجتماع کردند و تاریخ، شاهد خون به ناحق ریخته آنان شد. دانش آموزان انقلابی برخاستند تا نورگوهر دانش و دانش آموزی را در آیینه حماسه ودلیری بتابانند و غبار خودباختگی را از سیمای مدرسه بروبند. آنان برخاستند تا انقلاب ننشیند و فریاد کردند تا جهان، پیام انقلاب را بشنود.

اینک ما مانده ایم با خاطرات آن روزها و می دانیم که امروز اگر به سایه راحت نشسته ایم، مدیون استقامت شهیدانی هستیم که در آشوب ظلمت چیره، به مصاف شب رفتند تا ایمان خفته انسان را به سامان صبح برسانند.

یاد همه شهیدان دانش آموز، گرامی و خاطره سیزدهم آبان در جانها جاودانه باد!

 

 


کلمات کلیدی: 13 آبان


نوشته شده توسط احمد 89/8/13:: 12:24 صبح     |     () نظر

شهید مدرس خطاب به رضاخان :

قبر من هرکجا باشد زیارتگاه خواهد شد ،

ولی تو در جایی میمیزی که نه آب باشد نه آبادی .

 

همزمان با سالروز شهادت آیت الله مدرس در آذر ماه سال 1390 کنگره بزرگداشت شهید مدرس تحت عنوان (( آقای شهید )) در جوار آرامگاه آن شهید بزرگوار در شهرستان کاشمر برگزار خواهد شد . از تمام علاقمندان دعوت می شود برای حضور در این کنگره آمادگی خود را از طریق همین وبلاگ اعلام نمایند .


کلمات کلیدی: آقای شهید


نوشته شده توسط احمد 89/8/10:: 3:0 عصر     |     () نظر

یادش بخیر ایام کودکی مشکلات کمتر بود مادر هر هفته نذری داشت می رفتیم سر خاک آقای شهید نظرشو ادا می کرد . عده زیادی هر ندری داشتند به آنجا می آمدند و نظرشان را ادا می کردند و از آقای شهید حاجت می خواستند . اما اینک تمام آن صفا و سادگی ها رخت بربسته است و جای خود را به موارد کلیشه ای داده است . مزار آقا تبدیل شده به محلی برای برگزاری تعزیه و دفن اموات ، اما آستان قدس رضوی در این چند سال اخیر شق القمر نموده و از لحاظ فرهنگی موقعیت آرامگاه آقای شهید را به سطح بسیار بالا و ممتازی حتی در سطح استان رسانده است بطوریکه اکنون علاقمندان کتاب بیشتر وقت خود را به استفاده از بزرگترین کتابخانه شهر که در جوار آرامگاه قرار دارد ‍ سپری می کنند . امیدوارم مسئولین محترم آرامگاه ترتیبی اتخاذ فرمایند تا باز هم آن نذری های با صفا و صمیمیت و ساده رونق پیدا کند . 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمد 89/7/26:: 3:24 عصر     |     () نظر

 

شهید مدرس ( ره ) خطاب به رضا خان :

قبر من هر کجا باشد زیارتگاه می شود ،

ولی تو در جایی می میری که نه آب باشد و نه آبادی

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمد 86/4/16:: 3:16 عصر     |     () نظر
   1   2      >